#گوتن_پارت_125
من باشم و اتاقی خلوت
تنهایی هایم باشد و خودم و قلندر بی خواب
سه تایی با هم گوشه ای کز می کنیم
درد هایمان را می شماریم.
خاطره هایمان را به آتش می کشیم
و از اشک هایمان رود می سازیم
با خورده شکسته های قلبم قایقی می سازیم.
آرزوهایی را که قبلا در کوچه پس کوچه های وجودمان چال کرده بودیم را نبش قبر می کنیم
روی قایق می گذاریم و روانه ی آب رود می کنیم؛
رود اشک هایمان!
و جایی درست در همین حوالی ها
نور کوچکی از امید که باقی مانده بود
romangram.com | @romangram_com