#گوتن_پارت_122


- بلافاصله چی؟ چرا ساکت شدی؟

کلافه سری تکون داد. داد زد:

- می کشنت. می میری!

- عه. پس لطفا برو کنار من می خوام زود تر این اتفاق بیوفته!

- اگه دست من بود، همین الان خودم خفه ات می کردم. این که تو می خوای بمیری باشه! بمیر مشکلی نیس. اگه این رو می خوای من جلوت رو نمی گیرم، به من ربطی نداره! ولی قبلش باید این پرونده با موفقیت تموم شه. بعدشم هر کاری دلت می خواد بکن هر جایی دلت می خواد برو اصلا دیگه نمی خوام قیافه او رو ببینم!

یه چیزی تو دلم فرو ریخته بود...

با اینکه یه ساعت برام حرف زد اما در عرض دودقیقه عصبانی شدن خودمو باختم. گفتم:

- اصلا تو چرا برای این موضوع به قول خودت پرونده جوش می زنی؟ هان ؟ دنبال ارشانی ؟ گفتم که مال تو.

- می فهمی چی می گی تو؟ اگه منظورت اینه که باید بگم من خودم...

به اینجا که رسید سرش رو انداخت پایین آروم زمزمه کرد:

- خودم ...یکیو دوس دارم ...

سرش رو آورد بالا؛ دوباره به حالت قبلیش برگشت و با صدای بلند ولی پر تحکم اش گفت:

romangram.com | @romangram_com