#گوتن_پارت_121
- می دونی چیه؟ اصلا تو لیاقت...
با پشت دست صورتشو پاک کرد.
- متاسفم برات. نفس یه روز بد جور پشیمون می شی مطمئن باش.
- برو بابا. هی پشیمون می شی پشیمون می شی می کنی. فیلم پلیسی زیاد نگاه کردی نه؟ اصلا من می خوام از اینجا برم هیچکسم نمی تونه جلوی من رو بگیره. این مسخره بازیاتونم تمومش کنید.
پر حرص و هیستیریک وار از جا بلند شدم و با قدمای بلند خودم رو به در رسوندم.
نیروان که به در تکیه داده جلوم وایستاد و مانعم شد به حالت داد با صدایی پر تحکم گفت:
- تو هیچ جا نمی ری.
با حالتی مثل لحن خودش گفتم:
- اون رو دیگه تو تعیین نمی کنی!
حرفام ناخودآگاه شبیه حرفای آرشان شده بودن.
- احمق می گم دنبالتن. فکر می کنی چرا نرفتیم عمارت؟ هان؟ سریع می تونستن رد تو رو بگیرن
یه چیزایی ازت فهمیدن. ازت رد و نشون دارن! اول ما نمی دونستیم کین ولی ... دیگه نمی تونیم برت گردونیم. نفس حتی اگه اونی که می خوان رو ازت بگیرن بلافاصله ...
romangram.com | @romangram_com