#گوتن_پارت_111


- به نظرت تو این اوضاع شلم شوربا می تونم آروم باشم ؟ هان می تونم؟

اصلا اون موقع به چیزی فکر نمی کردم. فقط نفس جلوی چشمام بود. اگه اون کار رو نمی کردم که الان حتی...

- هیس. خیل خب باشه! لاقل با دست ضربه خورده ات انقد فعالیت نکن.

صدای نسبتا نازکی گفت:

- شما برین من مراقبشم.

- بفرما. از هیکلت خجالت بکش زن زلیل! خانوم یوسفی هم که کنارش هست.

صدا انگار صدای ارشان بود. کم کم داشت برام واضح تر می شد.

- محمد یه کلمه دیگه ات مساویه با خورد شدن دندونات توسط همین دست سالمم.

کسی خندید:

- خیل خب بابا! با این جماعت جدی شوخی نیومده! الحق که...

- می بندی یا ...

- نه نه. مرسی ! خودم می بندم شما زحمت نکش.

romangram.com | @romangram_com