#گناه_من_رسوایی_نیست_پارت_88

گیج وسردرگم باصدای نسبتاًارومی بازم متوسل به دروغ شدم

- یه شغل گیراورده بودم امانشدکه بشه.حالاام دنبال کارمی گردم

امیدواربودم که دیگه مینابحثی نکنه.که خداروشکرظاهراًقانع شده وسکوت اختیارکرد

ولی این داستان قصداتمام نداشت.اینباراقای توکلی پرسید

- یعنی الان دنبال کارمی گردید؟

باتته پته وسری پایین که شرم داشت ازگفتن دروغ گفتم :

- اره

- چه کاری باشه؟

- محیطش واسم بیشتراهمیت داره

اینودیگه راست گفتم دوست داشتم اگه قراربرکارکردن باشه.هرجایی نرم.شایدتوقعم بالابود وشرایطم نامناسب.امامن فقط ارامش می خواستم

بازم محمدبودکه می گفت :

- حاضری به عنوان منشی کارکنی

بدم نمیومدتجربه ای نداشتم امابه نظرم مشکل نبودواسه همین گفتم :

- من فقط محیط کارواسم اهمیت داره.البته حقوقشم نبایدبدباشه

- تضمین محیط کارباخودمن.قبول دار ی

- البته

بازم مینابودکه حرف زد

- واسه شرکت خودت می خوای؟

- اره

به خودم جرات دادم وپرسیدم

- شرکتتون درچه زمینه ای فعالیت دارن

- حسابداری - حسابرسی

به شدت تعجب کردم واسه همین پرسیدم :

مگه شمامدیریت نخوندین؟

خیلی خونسرگفت :

- نه.من حسایداری خوندم

romangram.com | @romangram_com