رمان گناه من رسوایی نیست

#گناه_من_رسوایی_نیست_پارت_4

مامان نگاه متعجبی به من انداخت و در حالی که نمی تونست خندشو کنترل کنه گفت :

- نیست خیلی خوندی قبولم میشی .

پوفی کشیدم. بیخیال کل کل بامامان رفتم و جلوی تی وی نشستم. خب من ازدرس خوندن بدم میاد چرا هیچ کی منو درک نمیکنه؟ مگه زوره؟ همین

پریسا درس خونه کافیه. چی کار با من دارید ؟فردا که قبول نشم مکافات دارم می دونم دیگه. همش باید ازشون کنایه بشنوم. آهی کشیدم و در حین

عوض کردن کانال های تلویزیون غر زدم :

- این تی وی ام که هیچ وقت فیلم نداره

هنوزاین جمله از دهنم خارج نشده بود که درب حال باز شد.

پربسا بود که از دانشگاه برمی گشت با دیدنش سلام کردم و دیگه بهش اهمیتی ندادم. ازاین لوس بازیا که پریا در میاورد و اگه دو روز پریسا یا هرکس

دیگه ای ازخانواده رو نمیدید ماچ و بغل میکرد بیزار بودم. راحت تر بگم چندشم میشد. گاهی فکر میکردم این منم که متفاوتم اما به خودم نهیب میزدم

تو هیچ مشکلی نداری مشکل از جانب اوناس همین پریسا همیشه آروم و سربه زیره حاضرم شرط ببندم یه روز خودش از این همه سکوت به تنگ

میاد. دوباره نگام به سمت پریسا چرخید لباساشو عوض کرده و دستو صورتشم شسته بود داشت باحوله دستاشو خشک میکرد. با حرص نگاهش

کردم. یعنی این رفتارا منو به مرز جنون می کشوند نمیدونم چرا این دختر به این چیزای وقت گیر و جزیی انقدر اهمیت میداد. حالا من بودم یه راست

می رفتم سر میز ناهار بدون گوش دادن به غرهای مامان غذامو تا آخر می خوردم. زندایی رو بگو چقدراز این رفتار من چندشش میشد و مدام بهم

گوشزد میکرد و آتیش مامانم هم تندتر میشد .

نفس عمیقی کشیدم و نگامو به پریسا دوختم و باصدای بلندی گفتم :

- بلاخره پریسا خانمم اومدن

مامان که دیگه به اخلاق من عادت داشت و می دونست منظور من از این حرف رفتارای مودبانه ی پریساست لبخندی زد و گفت :

- بعضیا یاد بگیرن

- احیانا اون بعضیا من که نیستم ؟!

همون موقع زنگ تلفن بلندشد و مامان درحالی که هنوز خنده آرومی میکرد با تکون دادن سر از آشپزخونه خارج شد. طفلی می دونست من درست

بشو نیستم. نگامو از مامان گرفتم و به پریسا دوختم. خیلی واسم جالب بود اصلا حواسش به غذا نبود و مدام با غذا بازی میکرد. این رفتار و حال

پریسا کمی واسم عجیب بود. خیلی دوست داشتم علتشو بدونم. بلاخره دل به دریا زدم وگفتم :

- چیزی شده؟

پریسا نگاه گنگشو بهم دوخت وگفت :

- نه چطور مگه؟

- احساس میکنم تو خودتی.

romangram.com | @romangram_com