#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_133
رفتارای منم نه از روی علاقمه از روی غریزه، اون قدر توانایی دارم که بتونم غریزم
وسرکوب کنم و با یک لباس کوتاه و عشوه خر نشم.
دستش و جلوم تکون میداد و حرف میزد ، ولی من اشک توی چشام و نمیتونستم
پنهان کنم ، این با خودش چی فکر کرده که من عاشق و شیداشم ، عوضی به من
میگه با مهیا درست حرف بزن، چقدر یک آدم میتونه پرو و احمق باشه... عصبی
بودم بدتر شدم ، تک تک حرفاش مثل پتک تو سرم پایین میومد. با یک حرکت
محکم با مشت زدم تو شکمش ، اونم که توقع نداشت یکم عقب رفت:
-هه تو با خودت چی فکر کردی ؟؟؟ الان خاطر خواهات ریختن، کور خوندی تو حتی
لیاقت واکس زدن کفشای من ونداری امثال تو جاشون تو بغل دخترایی امثال مهیا
که با هزار تا عمل سعی میکنن پسری احمقی مثل تو رو جذب کنن تا جلو
دوستاشون پز بدن ، میبینی فقط همین قدر ارزش داری ، در ضمن بار اخرت باشه ،
دستت به من میخوره ، چون اون موقع کاری میکنم که از کارت پشیمون شی . لباس
کوتاهم واسه تو نپوشیدم واسه موقعیت های بهترم پوشیدم، تو ارزش همین لباس
پوشیدن من ونداری ، این باره آخر من واینجوری میبینی ، در ضمن من از تو محبت
گدایی نمیکنم اون قدر از طرف امثال تو محبت دیدیم که نیاز به تو نداشته باشم.
آرتام که غافل گیر شده بود هیچ حرفی نمیتونست بزنه فقط با بهت نگام میکرد ،
خودمم انقدر تند تند حرف زدم نمیدونم همه چیزایی که اون لحظه از ذهنم گذشت
و گفتم یا نه . نگاهم و با نفرت تو صورتش انداختم واز در خارج شدم ، اول به اتاق
مامانم رفتم تا اشکایی که رو صورتم ریخته شده بود و پاک کنم . خدا رو شکر ریملم
نریخته بود .
دستی به لباسم کشیدم و از در خارج شدم . نمیدونم ما چرا نمیتونیم مثل آدم باهم
رفتار کنیم ، هر لحظه جنگ و دعوا ، آرتام به قسمت آقایون رفته بود و این باعث
خوشحالی من بود ، واسه یک آهنگ دیگه ازم خواستم که برم وسط و منم واسه
اینکه از ناراحتی بیرون بیام قبول کردم . این آهنگ و قرار بود با بچه ها برقصم:
فرشته ناز کوچولو ، چشمات قشنگه میدونم دلم میخواد همه بدونن به پای چشمات
میمونم عاشقتم همه میدونن، تو قلبمی خوب میدونم مهربونی کن عزیزم تا توی
قلبت مهمونم عسل خانوم دل تنگ شماست عسل خانوم شیطون وبلاست عسل
خانوم خوشگل و دلبری عسل خانوم الهی بمیرم برات وقتی صدای پات میاد دل من
romangram.com | @romangram_com