#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_10

کرد.
نگاهم و از بالا تا پایینش چرخوندم -از اولم چیزی نداشتی نیشخند زد

-من بودم داشتم با عشوه نگات میکردم بعد روش و بر گردوند و به 6قدم بر داشت
-واستا
برگشت یک ابروشو داد بالا
-جانممم؟
صدام و صاف کردم 6قدم رفتم جلو
-میشه لطف کنید ماشینتون یکم جلو تر ببرین؟
واقعا داشت شاخ در می آورد الان با خودش میگه این دختره تعادل نداره دست به
سینه شد
-نه جا خوردم
-حرفم و درست میکنم ماشینت و ببر جلو تا داغونش نکردم اومد جلو فاصلش
باهام نیم سانت بود سرم وآوردم بالا تا ببینمش -چی گفتی؟
با اینکه ازش ترسیدم ولی بازم محکم واستادم
-گفتم یا ماشینت و برمیداری یا ماشین نازنینت و میفرستم اوراقی یک ضربه هم
بخوره میدونی که میره گورستان
ماشینا؟
-اونوقت کی میخواد همچین کاری کنه ؟
-مننننننننن
همچین محکم گفتم خودم موندم با اینکه از ترس غالب تهی کرده بودم ولی خودم و
نباختم -جرات نداری بچه بگو بزرگترت بیاد پوزخندی زدم -خودت خواستی
دست به سینه شد یک قدم رفت عقب باز اون نیشخند مسخرش رو لبای
خوشگلش بود سوار ماشین شدم هستی : چیکار میکنی؟؟ ماشین و روشن کردم
دنده رو عوض کردم ترانه: خریت نکن آیناز
این بچه سوسول فک کرده با بچه طرفه حالیش میکنم هنوز آیناز و نشناخته -چرا
چرت و پرت میگی؟
داشت با تمسخر نگام میکرد دوستش یک چیزی گفت بهش که هم خودش خندید
هم اون پوزخند زد

romangram.com | @romangram_com