#غرور_عاشقان_پارت_90
پند لحظه بعد دکتر رو به مادرم کرد و گفت:باید از پایش عکس بگیرید.
مادرم نگران پرسید:یعنی پایش شکسته؟
دکتر با خونسردی جواب دادکمن که هنوز چیزی نمیدانم باید اول عکس را ببینم.
ناله کنان گفتم:آقای دکتر کمرم چی کمرم خیلی درد میکند.
دکتر در حالیکه لبخند روی لبانش ظاهر شده بود گفت:نترس دخترم کمرت فقط ضرب دیده.و از اتاق خارج شد.
این هم از پیک نیک و باغ اینهم از تفریح اصلا انگار خدا هیچ چیز خوبی برای من نمیخواهد پای دخترم شکست تفریح کوفتم شد .کاش پاهایم میشکست و از این خانه بیرون نمیرفتم خدایا آخر مگر من چه گناهی کرده بودم که مستحق اینهمه عذاب شدم؟
تازه از خواب بیدار شده بودم پای راستم را گچ گرفته بودند و فرحناز بالای سرم نشسته بود .یک هفته گذشته بود ولی من فقط منتظر یک فرصت بودم .اینبار کینه سنگینی از بهرام به دل گرفته بودم.مادرم مرتب با خودش حرف میزد و بهرام را نفرین میکرد.فرحناز که گویا طاقت شنیدن نداشت بلند شد و گفت:پری جان کاری نداری؟چیزی نمیخواهی؟
گفتم:مگر میخواهی بروی؟زود است تازه آمدی.
خندید و پاسخ داد:زحمت بس است باید برگردم برای شام چیزی درست نکردم الان فرید خسته از اداره برمیگردد راستی گفتم فرید یادم آمد خیلی نگران حالت است گفته اگر اجازه بدهید بیاید ملاقات.
romangram.com | @romangram_com