رمان غرور عاشقان

#غرور_عاشقان_پارت_60

گفتم که کی حاضر است مرا...

باز که شروع کردی عیب تو این است که خود را ضعیف میبینی و عیب روی خودت میگذاری.

مگر تو خودت را ضعیف نمیبینی؟مگر عیب روی خودت نمیگذاری؟عیب من صورتم است و عیب تو بوق لخودت فقر نداشتن چه میدانم همان چیزهایی که همیشه میگویی.

ولی مدیانی فرق من و تو در چی است؟

بی آنکه نگاهم کند گفت نه.

فرق من این است که اگر هم عیب روی خودم میگذارم سعی میکنم از جای دیگر و بطریقی دیگر آن را بپوشانم.میبینی که شب و روز تلاش میکنم و درس میخوانم تا ضعفم را بپوشانم اما تو فقط عزا گرفته ای.

یعنی منهم درس بخوانم خب تو که بهتر از هر کس میدانی من استعداد درس خواندن ندارم هر سال رفوزه میشوم درس در کله ام فرو نیمرود مگر زور است.

ازدواج کن با رضا ازدواج کن خوشبخت میشوی تو که پو ل داری میتوانی زندگی راحتی برای خودت تشکیل بدهی.

دوستش ندارم مگر زور است.


romangram.com | @romangram_com