#غروب_خورشید_پارت_90


واسم چايي بياريتاخستگيم دربره؟همين که اومدم بلندشم ليلا خانم گفت-توبشين خورشيد پانته آ

ميره

آيا-واسه چي؟...ليلا خانم-اخه تاچنددقيقه پيش خورد زمينو همه چايي هارو ريخت زمين ميترسم

بازم بريزه..پانته آ رفتو چايي هارو اورد..آريا بادستش اشاره کرد برم پيشش بشينم..رفتم نشستمو

آروم گفت-خوبي؟سرمو تکون دادم..آريا بانگراني نگاهم کرد نتونستم توچشماش نگاه کنم اخه

دلم پربودو ممکن بود بغضم بترکه..پانته آ چايي هارو تعارف کرد..رسيد به من چايي تمام شده

بود.پانته آ-واي ببخشيد واسه نونيست..ميخواي برم واست بيارم؟

من-نه ممنون ميل ندارم.پانته آ هم رفتو نشست..امير آقا-بتول خانم واسه خورشيد چايي بيار

من-اما ميل ندارم..آقاايمان-بخور دخترم..اين پانته آي ما حواسش نبود که واسه تونياورد.وبعد يه

چشم غره بهش رفت..بتول خانم چايي آوردو بعداز خوردن چايي آريا روبهم گفت-خورشيد ببابريم بالا کارت دارم..ودستمو گرفتو باگفتن بااجازه رفتيم بالا..رفتيم تواتاق درو بستو روبهم گفت-

خورشيدچي شده؟نتونستم جلوي خودمو بگيرم زدم زير گريه..آريا من وبه آغوش گرمش پناه برد..

من-آريا الان همشون منو يه بي عرضه فرض ميکنن..بخدانميخواستم تورو هم زشت کنم..آريا

موهامو نوازش کردو گفت-چيزي که نشده گريت واسه چيه؟

من-اخه پانته آ زيرپام کرد..آريا باتعجب منو از خودش جداکردو گفت-واقعا؟

من-آره..

آريا-دختره اشغال..ببين خورشيد اون به تو حسوديش ميشه چون اون هرکاريکرد من باهاش

ازدواج کنم اما من محلش نذاشتم الانم حواست باشه زياد سمتش نرو..سرمو تکون دادم که آريا


romangram.com | @romangram_com