#غروب_خورشید_پارت_180


نيما-خيلي خب باشه..پس آدرسو بده..

آدرس رو سريع بهش دادم وگوشيو قطع کردم..

رفتم ونهار که ميلي واسه خوردنش نداشتم يه سيب خوردم..

سريع رفتم دوش گرفتم..بايد واسه امشب به خودم برسم..

حدود يکي ساعتي توي حمام بودم..

سريع رفتم سمت کمدم..خدايا من چي بپوشم??

نبايد خيلي باز باشه..يکم خانمانه بايد لباس بپوشم..

تصميم گرفتم کت وشلوار سفيدمو که خيلي هم روي تنم شيک بود رو بپوشم..اين لباس رو باآريا

خريدم..سليقه اون بود..

سريع لباس رو پوشيدم ونشستم پشت ميز آرايشي..اول کرم پودر زدم..بعد از اون هم خط چشم

بالا وپايين چشمم کشيدم ومژده مصنوعي هم زدم..رژگونه هلويي رنگ هم زدم وهمراه رژلب

هلويي رنگ...

عالي بودم..عطر هم به مچ دستم وزير گردنم زدم..موهامو هم شروع کردم به لخت کردن..لخت

شلاقيشون کردم و بعد از اون هم جلوي موهامو به صورت تاق زدم..صندل سفيدم جلوبازمو هم

پوشيدم وبه پاهام لاک گلبه اي زدم...

جلوي آينه قدي توي اتاق ايستادم..اخخخخ آريا توکه منو دوست داري پس مشکلت چيه?ديگه

خسته شدم از اين همه دوري..از اين همه کنجکاوي..صداي باز شدن در سالن اومد..نگاه ساعت کردم..ساعت2بود..


romangram.com | @romangram_com