#غروب_خورشید_پارت_167
هتل نميره..
من-کجا داري ميري?
آريا-چون واسه فردا شب بليط داريم گفتم بريم يکم بگرديم..چيزي نگفتم وسرمو به پشتي
صندلي تکيه دادم..
کمي گذشت که رسيديم به يه پارکي..پارک خيلي زيبايي بود..باهم از ماشين پياده شديم..آريا
روبهم گفت-اينجا پارک جنگلي وکيل آباده.اين باغ توي گذشته به اسم ميزطراز يا باغ وکيل آباد
شناخته ميشده.درسال،0235توسط مالک آن که فکرکنم آقاي خامه حسين،به صورت وقف مورد
استفاده قرار گرفته شد...نگاهش کردموگفتم-اوممم همه چيو هم ميدوني
خنده ريزي کردوگفت-ماهميشه وقتي ميومديم مشهد بابا مارو اينجا مياورد اين اطلاعات رو هم
پدربزرگ خدابيامرزم بهمون ميگفت..
راه افتاديم سمت پارک..يه پارک خيلي بزرگي بود..همونطور مثل اسمش پارک جنگلي بود..يه
درياچه فوق العاده زيبا هم وسطش بود که دور تا دورش سنگ هاي پله مانندي بود...همونطور که
آرياگفت اينجاهمه چي داشت..رستوران،کافه وحتي وسايل بازي براي بچه ها...آريا رفت از کافه
واسه خودش قهوه وواسه منم نسکافه گرفت واومد..نشستيم کنار رودخونه..خيلي لذت بخش بود..
همونطور که آروم آروم چند قلوپ از نسکافمو ميخوردم گفتم-آريا شکال چند روز ميمونيم?
آريا-اونجا ميريم توي ويلاي بابا..هرچقدر که بخوايم ميمونيم
من-ويلاي کنار دريا هست?
آريا-آره.جزء يکي از بهترين ويلاهاي کنار دريا هست..
romangram.com | @romangram_com