#غروب_خورشید_پارت_152


لباسشون بود ودشته گل من هم پراز گل هاي رز قرمز بود..

آريا بنا به درخواست فيلمبردار اومد نزديکم..باتعجب نگاهم ميکرد..

آريا-خورشيد..آخه من چي دارم که بگم?هان?

خنده ريزي کردمو گفتم-واقعا فوق العاده اي.. يه نگاه به تيپش انداختم..کت شلوار مشکي هکرا

لباس سفيد وکراوات مشکي..واقعا حرفي نداشتم بزنم مثل آريا..آريا نزديک شدو پيشانيم وبوسيد وبعد از دادن دسته گل بهم دست تو دست هم سوار ماشين

شديم وحرکت کرديم سمت آتليه..

ماشين ما جلو حرکت ميکرد واون سه تا ماشين هم به صورت مثلث پشت سرمون..دو تا ماشين

پشتيمون مهسا ونيما،آتوسا وماهان.وپشت سر اين دوماشين هم سپيده ومازيار بودن..

رسيديم به آتليه..بعد از گرفتن کليپ که خيلي خوشگل شده بود رفتيم واسه گرفتن عکس..عکاس

اون سه زوج رو برو واسه گرفتن عکس ومنو آريا هم رفتيم توي باغ پشتي...

اول عکس هاي تک نفره بود..آريا رفت با عکاس ديگه اي واسه عکس تکي..چندتا عکس تکي

گرفتم..اولين عکس توي تاب چوبي نشسته بودم..عکس بعدي هم مثلا دارم ميدوم جلوي لباسمو

داده بودم بالا..عکس بعدي به روي زمين نشسته بودم ولباسم دورم باز شده بود..به اضافه عکس

هاي ديگه..

بعد از گرفتن عکس تکي آريا اومدو باهم عکس گرفتيم...يکي از عکسامون که فوق العاده زيبا بود

اين بود که منو آريا روبه روي هم ايستاده بوديم ومن کراوات آريا رو کشيده بودم وصورت هامونو

به هم نزديک کرده بوديم وتوي چشم هام نگاه ميکرديم..عکس بعدي هم من ايستاده بودم وآريا


romangram.com | @romangram_com