#غروب_خورشید_پارت_147
که از جنس تور حرير بود هم جلوش تا يک وجب بالاتر از زانو بود وقسمت پشتش هم دنباله دار
بود وکمي روي زمين کشيده ميشد..همه رنگي داشت اما من رنگ پوست پيازي ياهمون صورتي
کمرنک رو انتخاب کردم..
روبه هر2نفرشون گفتم-چطوره?مهسا-عاليه..احسنت به سليقت
بقيه هم تاکيدش کردن واز اون سايز هرسه شون2تاخريديم ورفتيم واسه آقايون..واسه پسرا هم
به سليقه آريا شلوار مشکي ولباس مشکي وکت صورتي کمرنگ بدون هيچ کراواتي..واقعا عالي
بود..کفش هم واسه پسرا کفش مشکي وواسه دختراهم کفش پاشنه بلند مخملي به رنگ
لباسشون..چون ديگه ديشت دير وقت ميشد کار ماشين هاشونو گذاشتيم برعهده پسرا..قرار شد
ماشين هاشون312سفيد رنگ باشه..بعد از خداحافظي باهاشون رفتيم واسه خريد کارت عروسي..
کارت عروسي که خريديم خيلي خوشگل بود.. سفيد رنگ بودوبه شکل در بود که با پاپيون طلايي
رنگ بسته شده بود..وقتي اون پاپيون رو باز ميکردي نوشته هايي که دراون قرار داشت به اضافه
اسم خوشگل من وآريا ديده ميشد..قسمت پشت کارت هم يه مستطيل شکل که دورش نوار
طلايي قرار داشت،مخصوص نوشتن اسم دعوت کننده بود..به تعداد که برنامه ريزي شده بود
خريديم..بنا به خواسته آريا خود کارت فروشي اسم هاي دعوت کننده رو چاپ کرد پشت کارت..که
البته بابتش پول زيادي هم گرفت..
به سمت خونه خاله مريم مامانم حرکت کرديم.خاله مامانم يه زن حدود21ساله هست که
شوهرش فرداي ازدواجش فوت ميکنه..خيلي لحظه سختي براش بود..هنوزم که هنوزه ميگه که
باور اون روز وعسش سخته..ديگه بعد از اون ازدواج نکرد وفرزندي هم نداره..الان هم توي يه
romangram.com | @romangram_com