#غروب_خورشید_پارت_145
آريا ماشين رو بيرون پارک کرد وپياده شديم..درو باز کردو اول من وارد شدم..وااااي چه قشنگ
بود اينجا..يه حياط نسبتا بزرگ که دور تا دورش چمن بود و قسمت سمت راست پر از درخت بود
که يه باغچه که پراز گل وگياه توش کاشته بود ويه تاب دونفره کوچک هم به رنگ کرمي
بود...قسمت سمت چپ خياط هم فقط چمن بود که يه آلاچيق بزرگ چوبي هم اونجا قرار داشت
که يه ميز بزرگ وسطش قرارداشت.يه قسمت از حياط هم يه آبشار مصنوعي نسبتا کوچکي که
جدا از اندازه بسيار هم زيبا بود،قرارداشت...مسيري که بايد تا خونه طي ميشد هم حالت سنگي
بود..خونه هم يه خونه يک طبقه بزرگ با نماي چوبي حالت..خونه خيلي زيبايي بود..اين خانواده
ارجمند کلا خونه هاشون توي يه سبک بسيار شيک ومدرن بود ومن واقعا ازاين همه زيبايي ذوق
زده بودم..
باهم به داخل رفتيم..
همين که وارد ميشدي قسمت راست يه سالن بزرگ بود..چندتا پنجره هم دور سالن بود که نماي
حياط رو توي ديد قرار ميداد..قسمت کف زمين سالن هم پارکت قهوه اي رنگ بود..
قسمت سمت راست سالن آشپزخانه اپن قرار داشت که ديوار هاي آشپزخانه سنگي بودواپن هم
به رنگ قهوه اي بود.آشپزخانش خيلي بزرگ نبود ولي در عوض خيلي شيک بود..
واقعا تااينجا عاشق اين خونه شدم..رفتيم سمت اتاق خواب ها..اتاق ها قسمت چپ بود..يه راه
روي کوچک قرارداشت که فقط توي راهرو دوتا در بود که آريا ميگفت حمام ودستشوييهست..پله اي در اون راهرو بود که بازم پله چوبي بود..از پله بالا رفتيم..توي راهرو سه تا در به
رنگ کرمي قرار داشت..هرسه اتاق يک اندازه بودن ولي يکي از اونا کمي بزرگتر بود که آريا گفت
ميشه اتاق ما..توي هرسه اتاق حمام ودستشويي کوچکي قرار داشت..
romangram.com | @romangram_com