#غروب_خورشید_پارت_109
هربار ميخواي از زيرش دربري ولي گفتم که تاوقتي که نگم راحت نميشم..خورشيد من دوست
دارم از سال اول دانشگاه بهت دل بستم هرچقدرم ازم دوري ميکردي بيشتر وابستت ميشدم
تاجايي که الان ازاينکه فهميدم نامزد کردي دارم داغون ميشم..خورشيد دارم تو آتش عشق
ميسوزم..درک کن..
گوشي ازدستم افتاد..دستامو روي دهنم گذاشتم..واي خدا اين چطور ميتونه اين حرفارو
بزنه..آشغال ميدونه من نامزد دارم بازم اينارو ميگه..بغض توي گلوم چنگ ميزد..سعي کردم
جلوشو بگيرم که موفق شدم وچندتا نفس عميق کشيدم سعي کردم بخوابم که به زور خوابم
برد....صبح بلندشدم ساعت03بود..بعد از خوردن صبحانه رفتم تواتاق وزنگ زدم به سپيده...-سلام
خورشيد خوبي?من-سلام عزيزم مرسي توچطوري?سپيده-ممنون منم خوبم....من-راستش
سپيده يه خواهشي ازت داشتم...سپيده-چيزي شده?من-نه فقط ازت آدرس سپهرو ميخوام..چند
ثانيه سکوت کردو باشکي که توي صداش بود گفت-واسه چي?من-سپيده نپرس..کار مهمي
دارم..ميدي يا نه?جمله آخرمو محکم گفتم
سپيده-باشه قطع کن واست smsميکنم....من-ممنون.گوشيو قطع کردم...اه خورشيد ببين داري
خراب ميکني..الان چه فکري ميکنه..رفتم سمت کمدم وسعي کردم تيپ خيلي اي بزنم..يه شلوار
لي سورمه اي وشال ومانتو مشکي بدون آرايش وموهامو هم جمع کردم پشت سرم
مامان-کجا به سلامتي?من-شب قراره بريم خونه عموي آريا ميخوام برم لباس مناسب
بخرم..ومنتظر جواب نموندم وزدم ازخونه بيرون...همون لحظه سپيده هم آدرس رو
فرستاد..تاکسي گرفتم ورفتم به همون آدرس..
romangram.com | @romangram_com