#قربانی_یک_بازی_احمقانه_پارت_97
فرجی دوباره وسط حرفش آمد و گفت : بهتره دیگه ادامه ندی من از این حرفاگوشم پره . من بیگناهمو ... من مقصرنبودمو ... بالاخره تو ، توی اون باغ بودی یا نبودی ؟
سهیل دهانش را بازکرد تا جوابی به اوبدهد ولی به یکباره سکوت کرد و نگاهی به چهره آن سه نفرانداخت. نه !... آن ها به حرف های او گوش نمی دادند، توضیحات ودلایل او برای آنها بی معنی بود . آنها فقط می خواستند خود را از زیر بار انتقادهایی که گریبانگیرشان شده بود نجات دهند و برایشان مهم نبود چه کسی رادراین راه قربانی می کنند.
از جای خود بلندشد و بدون هیچ حرف دیگری ازاتاق خارج شد.
برگه انصراف را گرفته بود و در حال جمع کردن امضاء بود. می خواستند آینده اش رانابودکنند واو تازه باید کمکشان هم می کرد و ازافراد مختلف امضاء می گرفت .
در حالی که از نگاه ها و متلک های دیگران کلافه بود از پله ها بالا آمد و در راهروی طبقه دوم شروع به حرکت کرد. باید به دفترگروه عمران می رفت تا امضای مدیرگروه را بگیرد.
ناگهان بادیدن شخصی در جا میخکوب شد.
استادکلاس را تمام کرد. ستاره کلاسورش را برداشت و به بچه های کلاس که در تکاپو برای خروج از کلاس بودند نگاه کرد. چند روزی بود به دانشگاه می آمد و رفتار بقیه نسبت به روزهای اول با او عادی ترشده بود. ازجای خود بلند شد و به سمت در کلاس رفت. در راهرو با نازنین و مریم برخورد کرد و با آن ها هم قدم شد. حواسش به حرف های آنها بود که ناگهان بادیدن سهیل وسط راهرو از حرکت ایستاد و کلاسوری که دستش بود با صدای وحشتناکی روی زمین افتاد. تک و توک افرادی که در راهروایستاده بودند با شنیدن صدا به سمتشان برگشتند و حیرت زده به آنها چشم دوختند.
با دیدن آن پسر قدرت حرکت از او سلب شده بود ، تمام حوادث آن باغ مثل پرده سینما از جلوی چشمش عبور می کردند. حساب زمان و مکان ازدستش در رفته بود.
سهیل که انتظاردیدن آن دختر را نداشت همچنان حیرت زده برجای خود باقی مانده بود و به چشم های او زل زده بود تا اینکه بالاخره چشمهایش بارانی شدند و دو قطره اشک از آنها فروچکید.
با دیدن اشک های اوتازه به خود آمد و به سمت پله ها دوید و در کسری از ثانیه ناپدید شد.
ستاره با کمک نازنین و مریم به یک کلاس خالی رفت و روی یکی ازصندلیها نشست . نازنین در حال مالیدن شانه هایش گفت : ستاره جون خوبی ؟ چت شد تو یدفعه دختر ؟ این همون پسره که برامون تعریف کردی نبود ؟
romangram.com | @romangram_com