#قشاع_پارت_49

مامان-هونیا جان به پهلو بخواب دخترم..
امیرعباس این یکی بازومو گرفت و گفت:
امیرعباس-اینور بخواب سُرُمِت به این دستتِ..
پرستار-یه بالشت بگیرید بذاره بین پاهاش اینطوری براش راحت تره..
-من کی مرخص میشم؟
امیرعباس-اینطوری کنی تا آخر زایمانت همینجا نگهت می دارم!
-دکتر باید ترخیصم کنه نه تو که وقت بستری تعیین می کنی..
بابا مهراد-هونیـا!
بابا جدّی با اخم نگاهم کرد و امیرعباس گفت:
امیرعباس-بیمارستان خصوصیِ تا وقتی پول بدیم نگهت می دارن..
با حرص گفتم:

romangram.com | @romangram_com