#قشاع_پارت_20

امیرعباس-داری روی سگ منو بالا میاری،بعد که بالا بیاد من پاچه می گیرم اونوقت تو می دونی و خدائی که باید معجزه کنه من آروم بگیرم..!
عرشیا نگه داشت و امیرعباس با خشم از ماشین پیاده شد..عرشیا بخاری رو یه کم زیاد کرد و گفت:
عرشیا-سردت نیست؟
-نمی خواد منت منو بکشی،برو منت زنتو بکش
عرشیا-زنم بدتر از تو زبون نفهمه!
-آره ما حکمت قاتلا همه مون بیلفر به دنیا میایم..از اون بزرگمون که حاج مهراده تا این کوچیکمون که هانیِ
عرشیا-خیله خب ببخشید،یه کم بهم حق بده داغون داغونم،درسته که من و پسرای عمو رسول از یه پدر مادر نیستیم ولی کمتر از برادر هم نیستیم،درسته که مهران رفیق یک امیرحسام بود ولی رفیق فابریک منم بود،برادرزنم بود..زندگیمو از دست دادم،بچه امو از دست دادم،زخم این ها خوب نشده زخم امیرحسین افتاد به دلم..سایه ی مرگ افتاده روی این خونواده،سایه ی بدبختی روی اون خونواده،انقدر سبک سنگین کردم مغزم هنگ کرده پر از تعصبم پر از کینه ای که بر می گرده به عزیزترینِ اشخاص زندگیم دارم از پا می افتم «برگشت نگام کرد و گفت» گاهی فکر می کنم اینا همش یه کاب*و*س،می خوام بیدار بشم و ببینم همه چیز سر جاشِ،همه با هم شادیم مثل دو تا تیکه ای که همدیگرُ جذب می کنند و نهایتا یه تیکه ی بزرگ میشه بشیم،همه برگردیم سر خونه زندگیمون برگردیم به اوایل خرداد پارسال،همه چیز از سر گرفته بشه انگار نه انگار که اتفاقی افتاده،امیرحسام و امیرحسین زنده بشن،من و هدی برگردیم سر خونه زندگیمون،تو برگردی به نامزدت...
با حرص و غضب گفتم:
-من نمی خوام..نمی خوام.. «صدام می لرزید و می گرفت و بغضم هر آن صدامو بم تر می کرد» برگردم پیش..شاهرخ..نمی خوام دیگه..اسمی ازش بیاری..فهمیدی عرشیا؟ «اشکامو با پشت دست پس زدم و گفتم» کاش همه چیز به عقب برگرده جز اینکه امیرحسین کنارم باشه...
قبل اینکه عرشیا لبخند غمگینشو بهم بزنه امیرعباس در ماشینو باز کرد و ننشسته گفت:
امیرعباس-آه!چرا ماشینو کردی حموم و سُنا؟!کم کن این لامصبُ..هونیا بیا.. «در آبمیوه رو باز کرد و گفت» شیرینِ،قند خونت میاد بالا رنگ پریده تر شدی که..!اون ژاکتتو دربیار که بیرون سرده تو ماشین گرمه عرق می کنی میری بیرون یوقت سرما میخوری «درحالی که تو دستش آب میوه بود و من بهش نگاه می کردم یه شیشه ی دیگه به طرف عرشیا گرفت و گفت» بیا بخور کمتر جوش بیاری با این تفاسیر سوپاپات بزودی خراب میشن!

romangram.com | @romangram_com