رمان غم نبودنت

#غم_نبودنت_پارت_22


چشمامو باز کردم..اشکامو اروم پاک کردم..

_یاد مامانم افتادم

تنها دروغی که میتونستم تحویلش بدم که خیلی هم دروغ نبود..

_متاسفم..غزل ..من نهایت تلاشمو میکنم که جای همه رو برات پر کنم..نمیذارم هیچ وقت احساس تنهایی کنی..قسم میخورم..

خیره شدم به چشمای دریاییش..

_من هیچ شرطی ندارم..فقط..تنهام نذار..هیچ وقت.

شب سختیه..امشب خیلی خیلی سخته..

امشبم مثل این چند شب بارون میباره و من تو اتاق تنها و تاریک رو به پنجره اتاقم ایستادم..

به امشب فکر کردم و به حلقه نامزدی تو دستم که طاها با لبخند مهربونش دستم کرد..به قرارایی که گذاشتن..6 ماه نامزدی.این نظر توکا بود..6 ماه نامزدی..بقیه هم قبول کردن..

نگاه توکا امشب خیلی غمگین بود..تو چشماش شرمندگی و غم موج میزد.

موقع رفتن اروم در گوشش گفتم_سعی کن با خنده هات روحیشو شاد کنی نه با نگاه غمگینت..

وقتی چشمای اشکیشو دیدم فهمیدم لحنم بیش از اندازه غمگین بوده..

کاشکی امشب افسون بودش..بود تا مینشست واسم از امیر میگفت..

یاد امیر تو ذهن و روحم بود..

هوای خونه غمگینه صدایی جز سکوتم نیست

نبودنت حس تلخیه که توی لحظه هام جاریست

چرا این قصه شیرین جدایی شد سر انجامش.. چرا کاب*و*س تنهایی نشسته بر سر راهش..

اگه از حسرت عشقت گره افتاده در کارم

بدون معنیش فقط اینه هنوز خیلی دوست دارم

اسیرم در غم عشقت سراسر تیره و تارم

همینه عشق و احساسم تا ابد دوستت دارم

گوشیم لرزید..چراغش خاموش روشن شد ..پشت صفحه گوشیم یه عکس دسته جمعی بود که امیر علی هم توشون بود..چقد لبخندش جذاب بود..

یه پیام واسم اومده بود..بازش کردم..دستام میلرزید..از امیر بود..

یه روزی دل به من دادی حالا میگی دلت سیره

کسی چیزی رو میبخشه که اونو پس نمیگیره

منم عاشق تب دارت یه عمریه دوست دارم

دلم پیش دلت گیره یه جورایی گرفتارم

امیر علی_امشب تموم امیدمو نابود کردی..نمیدونم چرا این کارو کردی..ولی ازت یه چیز میخوام..دیگه هیچ وقت جلو چشمم افتابی نشو..تو کاری کردی از هرچی عشقه متنفر بشم..از الان تا اخر دنیا تمام تلاشم اینهکه ریشه این عشق و تو دلم بسوزونم..

romangram.com | @romangram_com