#غم_نبودنت_پارت_194
سوار ماشینم شدم واسه اولین بار..خیلی راحت بود.دوسش داشتم.
تو اینه ماشین بازم نگاهم به صورت پر از موی خودم افتاد.اه..چقد مزخرف.
یه ارایشگاه خوبی نزدیکای خونه بود.رفتم اونجا .انقد شلوغ بود که وقتی اومدم بیرون دو ساعت گذشته بود.صورتمو اصلاح کرده بودم.ابروهامو خیلی خوش مدا برداشته بود و رنگشون کرده بود.چتری هامو مدل قشنگی کوتاه کرده بود.صورتم باز شده بود.اخییش.
نگاهی به گوشیم انداختم.وای خاموش شده.
سریع رفتم یه سوپری و وسایل مورد نیازمو گرفتم و از میوه فروشیه ب*غ*لش هم سیب زمینی و پیاز و خیار گوجه خریدم.میوه هم داشتیم.
سریع سوار ماشین شدم و تا ترافیکا رو هم رد کردم ساعت 1.40 دقیقه رسیدم خونه.
پاکتا رو برداشتم و سوار اسانسور شدم.انقد سنگین بودن دستم در حال کندن بود.کفشای امیر دم در بود.وای اومده..نهارم درست نکردم.
داشتم بازنگ در ور میرفتم که در باز شد و هیکل امیر جلوی صورتم پدیدار شد.
چنان اخمی رو صورتش داشت که پاهام خود به خود سست شدن.خدا فکر کنم باز گند زدم.
به زور لبخندی زدم و دستپاچه گفتم_سلام..
جوابمو نداد ولی کشید کنار که برم تو..
قلبم تند تند میزد.میدونستم عصبانیه.نباید به روی خودم میاوردم.
کیسه های خرید و گذاشتم رو اپن و گفتم_وای چقد خسته شدم..از کت و کول افتادم.
برگشتم عقب که دیدم امیر با اخم داره نگاهم میکنه.
امیر علی_کجا بودی؟
اروم غزل.حرفای دکتر و یادت نیست؟اروم باش..
_معلوم نیست.خرید رفته بودم.
امیر علی_از کی؟
_خب..اول رفتم ارایشگاه کارم طول کشید و بعدش هم رفتم خرید کردم..
نگاهش چرخید تو صورتم.مثل اینکه تازه متوجه صورت بی موی من شده بود.
با همون اخم وحشتناک گفت_گوشیت چرا خاموشه؟
_ش..شارژ نداشت.یادت نیست دیشب داشتم بازی میکردم.صبح که خواستم برم دیدم شارژ نداره بهت زنگ زدم ولی جواب ندادی.از ارایشگاه اومدم بیرون دیدم خاموش شده..
یه قدم اومد جلو که از ترس رفتم عقب.
امیر علی_وحی منزل بود امروز بری ارایشگاه؟؟
_خو..خوب بیکار بودم.حالا مگه طوری شده؟
قلبم تند تند میزد.اخماش وحشتناک تو هم بودن.
دستش که رفت سمت کمربندش از ترس پاهام سست کردن.دستام یخ زدن.منظورش چیه؟
بازش کرد و با یه حرکت کشیدش بیرون.
romangram.com | @romangram_com