#غم_نبودنت_پارت_13
_غزلی رفتی یا نه؟امیر علی جونو نکاری یه وقت؟اگه نری میاد دنبالت خر کشت میکنه ها؟
چشمامو بستم..داغ بودن .با بستنشون حس کردم اشکام اروم دارن میریزن رو گونه هام..
دلم طاقت نمیاره بی امیر..سرم و گرفتم بالا..
خدا.این چه بازیه با من راه انداختی؟می خوای امتحانم کنی؟میخوای بفهمی تا چه حد نگران دل بقیه ام؟چقد صبورم؟جون جوون مردم و گذاشتی کف دست من که چی؟
صدای در اتاقم اومد..اشکام و سریع پاک کردم و از رو زمین بلند شدم..
فرانک اومد داخل و گفت_غزل..نمیخوای بری بیرون؟مگه نگفتی شام با دوستاتی؟
پشتم بهش بود.سرم و اروم تکون دادم.
_میرم.
صدای قدم هاش از پشت سرم میومد..
فرانک_مشکلی هست؟
سرم و به چپ و راست تکون دادم.
خواست بره بیرون که زبونم باز شد..
_بین دو راهیم..
ایستاد..
_یه دو راهی که یه سرش به ته ته ارزوهام میرسه و یه راهش..به وجدانم..چکار کنم؟
فرانک_عاشق شدی؟
هیچی نگفتم..لازم نبود.اگه مامانم بود نیازی به پرسیدن نداشت.خودش میفهمید.
فرانک_عشق خیلی قشنگه..داغه و گرم..شیرینه و جذاب.خوش شانس باشی به عشقت میرسی و باهاش خوشی.ولی بعد یه مدت که داغیش پرید و شد عادت تازه وجدانت میاد سراغت.اونوقته که تا اخر عمر بیخ گلوته.عذاب وجدان..میکشه ادمو.
و از اتاق زد بیرون.
عذاب وجدان.عذاب وجدان.عذاب وجدان.
اصلا به من چه؟من که نمی تونم زندگی خودمو به خاطر بقیه خراب کنم.نمیتونم امیر علی و از دست بدم.اون اگه دست رد به سینش بزنم میره و پشت سرشم نگاه نمیکنه..اون پسر مغرور و من میشناسم.
بازم یاد توکا و حرفاش افتادم..
توکا_غزل فقط 6 ماه.فقط 6 ماه باهاش باش.نه عقد نه عروسی..فقط یه نامزدی ساده که بفهمه تو مال اونی..که مال اون میمونی.بذار دلش اروم بگیره.غزل استرس داره.بامن حرف زده..میگه میترسم غزل و از دست بدم.غزل استرس براش سمه..
نشست جلو پامو دستامو گرفت تو دستش و با گریه گفت_غزل بهت التماس میکنم..نذار داداشم ناکام بره..نذار چشم به راه باشه..بذار طعم عشق و بچشه..بذار این 6 ماه اروم بشه..التماست میکنم..
امیر علی_چی میخوری غزل جان؟
روم نمیشد نگاهش کنم..
_فرقی نمیکنه..
من که نگاهش نمیکردم ولی حس میکردم سنگینی نگاهش و روم.متعجب بود از این همه سربزیری..من در برابر امیر علی خجالتی نبودم.
romangram.com | @romangram_com