#قبل_از_شروع_پارت_135
- فکر می کنی اومدم نازت رو بکشم؟
تو دلم گفتم «پس اومدی چه غلطی بکنی؟» و به اون گفتم:
- پس این جا چه گهی می خوری؟
-چیه؟ از من ناامید شدی، اخلاق خوشگلت فوران کرده؟!
سکوت ایجاد شد که دوباره گفت:
- با اين قیافه ای هم که درست کردی، آبروم جلوشون میره!
اگر فکر می کرد چیزی می پرسم، کور خونده بود.
-اون جا مثل آدم رفتار می کنیا!
تمام نفرتم رو ریختم توی چشم هام و نگاهش کردم.
-چیه؟
-می خوام ببینم یه آدم چه قدر می تونه عوضی باشه!
مچ دستم رو گرفت و فشار داد:
-فهمیدی چه قدر؟!
جلوی جیغ زدن خودم رو گرفتم و مچم رو بیرون کشیدم.
دوباره ادامه داد:
- همون دو روز پیش با دوستم تماس گرفته بودم که بیاد فرودگاه، دنبالمون.
پس برای خودش برنامه ریزی هم کرده بود.
-زنگ بزن، کنسل کن!
-مگه مسخره ی ماست؟! بزرگ ترین تولید کننده ی نی شکر منطقه ست!
-فکر می کنی من کی ام؟
سرش رو برگردوند. بلندتر گفتم:
- جوابم رو بده؟
-آروم!
-به همین خیال باش که با تو جایی بیام!
romangram.com | @romangram_com