#گریان_تر_از_گریان_پارت_39

دختره رو دیدم قدش کوتاهتر از خودم بود ولی رنگ چشاش ابی بود ماهان حتما به خاطر رنگ چشاش خامش شده دیگه نه.اره حتما همینطوره.ایتالیایی بود ولی ماهان همیشه میگفت هیچ زنی به زیبایی زنای ایرانی نیست.پس چرا چرا اون دختره رو به من ترجیح داد هستی هان چرا؟...

شوکه شدم.پر از تنفر شدم پر از نگرانی شدم.چه راحت توی نیم ساعت دوباره سرنوشت به زانو درم اورد...

منم همراه ایدا فروریختم پا به پاش اشک ریختم.زمانیکه که با اه و حسرت لب باز کرد و فریاد زنان گفت:من از تمام مردا متنفرم همشون از یه جنسن بیرحم و سنگدل منم در سکوت همراهیش کردم.ندای درونم بهم میگفت هستی لب باز کن و خواهرتو کسی که از جونت برات ارزشمند تره رو اروم کن ولی نمیشد.

منم ادم بودم تا یه جایی تحمل داشتم وقتی ایدا توی ب*غ*لم اشک میریخت من به خاله شیوا فکر کردم به این که اگه این خبرو بفهمه چه بلایی سرش میاد به غرور له شده ی داداش طاها فکر کردم که منو ایدا براش هیچ فرقی نداشتیم و حالا یکیمون ضربه ی بدی خورده بودیم.

از همه مهمتر به روح زخم خورده ی ایدا اندیشیدم که با هیچ مسکن و ارامبخشی التییام بخشیدنی نبود.

دوتا قرص ارام بخش به ایدا دادم و روی تخت خوابوندمش.اما یک دقیقه نگذشته بود که از روی تخت پایین اومد و دوباره سرشو روی پام گذاشت و گفت:تخت بو میده هستی بوی خ*ی*ا*ن*ت میده بوی نامردی میده بذار روی پات بخوابم یعنی دعا کن خواب اخرمو روی پای تو بکنم.

دستمو نوازش وار روی سرش کشیدم و گفتم:هیسس دیگه نشنوم از این حرفا بزنی ها بار اخرت باشه.قربونت برم فدای سرت منکر این نمیشم که فراموشی خیلی سخته ولی به این فکر کن که اون پست فطرت اینقدر بی لیاقت بود که تو براش خیلی زیاد بودی خیلی. بخواب خواهری.اروم بخواب خودم پیشتم از الان تا اخر عمر هستی پیش تو میمونه.

_نه تو دروغ میگی اگه قرار بود پیشم بمونی این چند روز کجا بودی؟؟؟این چند روز که به معنای واقعی خورد شدم و کمرم خم شد کجا بودی هان؟؟

romangram.com | @romangram_com