#گندم_پارت_162

کامیار-اون شعرارو ولش کن.هرچی هس منظورش توهمین شعره!

-منظورش ازسیب را دزدیدم چیه؟

کامیار-حتما می خواد بگه که دستش کجه!

-شوخی نکن دیگه!

کامیار-سیب مظهر چیه؟

-عشق زندگی وخیلی چیزای دیگه.

کامیار-نه یه چیز دیگه م هس اگه گفتی؟

-حوا!آره!آره!رفته پیش دوستش حتما اسمش حواس!

کامیار-آدرسش روداری؟

-نه.

کامیار-آدرس دوستای دیگه ش روداری؟

-یکی شونو اره یه بار گندم رورسوندم دم خونه دوستش!انگاراسمش ژاکلین بود!

کامیار-پاشو بریم درخونه شون!آدرس حوارواز ژاکلین می گیریم!

-پاشو معطل نکن!


romangram.com | @romangram_com