#گندم_پارت_149
-مش صفر شما چند سالتونه؟
مش صفر-آقا سامان چطور یاد سن وسال ماافتادی؟
کامیار-مش صفر زود بلند شو دررو این از جمعه صبح چشماش واشده وزیبائی های درونی آدما رو می بینه!توام که معلومه جوونی هات برورویی داشتی فکر کنم چشمش ترو گرفته!پاشو تاگند بالا نیومده برو خونه!
مش صفر-استغفرله آقا!
-گم شو کامیار!
مش صفر-آقاشصت بالا داریم.
-پس زیاد پیر وشکسته نشدی؟
کامیار-مش صفر تا فرصت هس فرار کن!داره دیگه دیر می شه ها!
-کامیارخجالت بکش!
کامیار-توخجالت بکش!این پیرمرد شصت وخورده ای سالشه!ازاین یکی دست وردار!تویه روزه چه ت شده؟سوپر من شم به پیرزنا کار نداره چه برسه به یه پیرمرد قاعده سن وسال مش صفر!
-میذاری یه چیزی ازاین مش صفر بپرسم یانه؟
کامیار-نه که نمیذارم!این پیر مرد حکم پدری برای من داره؟ازاین یکی دست وردار!
من ومش صفر زدیم زیر خنده که گفتم:
-به جون توکارش دارم.
romangram.com | @romangram_com