#فردا_بدون_من_پارت_90
"خیلہ خُب خوش بگذره"
چندقدمی ازمادورشدولی برگشت طرفمونوروبہ کیارش گفت:
"حواستون بہ نامزدتون باشہ خیلی جذاب وخوشگلہ"
کیارش مثلاباعشق بهم وخیره شدوبعدبرگشت طرف نریمان وگفت:
"حتما،شمابہ مهموناتون برسید"
همینکہ نریمان رفت کارتوبہ طرف اهوراهل دادمو گفتم:
"حالاچی میگی؟"
اهورابہ جای اینکہ جوابموبده جام شرابشویدفعہ ای رفت بالا باحرص بہ من خیره شدلبخندحرص دراری بهش زدم کہ سریع روشوازم گرفتوبہ پیست خیره شدیہ،یہ ساعت دیگہ موندیم وبعددادن کادوهامون بہ اون ناردیس هممون غیرازمهدیہ وعرشیاواهورا تصمیم گرفتیم کہ بریم کیارشم منورسوندخونہ وخودش رفت البتہ باکلی سرزنش بخاطرکارامشبم
*********************************
همین کہ رفتم توکلاس صداسوت شنیدم برگشتم طرف صداکہ دیدم آنیتاس اروم رفتم پیششون
من:"سلام"
مهدیہ :"سلام آروم خانوم"
عرفانہ:"وای سلام"
کنارمهدیہ نشستموباچشم وابروبہ عرفانہ اشاره کردموگفتم:
"چشہ این چرااینقدرمضطربہ؟امتحان داشتیم من نمیدونستم؟"
آنیتابرگشت طرفمونوگفت:
romangram.com | @romangram_com