#فردا_بدون_من_پارت_22


گارسون:"خُب چرا،یعنی چیزه .. خانومتون کدومہ آخہ؟ "

سیاوش لبخندی زدیہ جایی بین ماچهارتا رونگاه کرد گفت:

"همون کہ ازهمشون خوشگلتره"

گارسونہ بدبخت یہ نگاه بہ ماچهارتا کردوبالحن مظلومی گفت:

"همشون خوشگلن آخہ "

سیاوش میخواست بازم ادامہ بده کہ گفتم:

"خانومشون جوجہ سفارش دادن آقا"

پسره یہ نگاهی بہ سیاوش انداخت ورفت کہ آرسام بابیچارگی گفت:

"عِـــہ چرااینطوری کردی ؟"

سیاوش:"ضـدحال تازه داشتم بہ جاهای خوبش میرسیدم ،اَه خیلی حال میداد"

من:"دست انداختن کسی کہ نمیشناسینش چہ حالی میده؟"

سیاوش چپکی نگام کردوروبہ آنیتا گفت:

"اینکہ نذاشت یہ حالی کنیم پاشوبریم یہ دوری بزنیم راجب مراسممون حرف بزنیم "

بعدم باآنیتابلندشدن ورفتن



من:"کیــا جشن عروسیہ اینا کیہ؟"

کیارش:"قراره فرداشب بریم خونہ ی آنیتا اینا تا تاریخو مشخص کنیم "


romangram.com | @romangram_com