#فانوس_پارت_78
ـ بدو بیا پایین.
درخونه رو بستم وتوی حیاط دویدم. در حیاط رو باز کردم وعماد رو پشت فرمون دیدم. سوارشدم وگفتم: سلام.
نگاهی بهم انداخت وباخنده گفت: علیک سلام. چقدر مانتو رنگ روشن بهت میاد.
نگاهی به مانتوی کرمیم انداختم وگفتم: خوبه واقعا؟
ـ کجاش بده؟
ـ مگه تو شرکت نداری؟
ـ بد کردم اومدم دنبالت؟
ـ نه.
ـ پس غر نزن.
ـ آموزشگاهش کجاست؟
romangram.com | @romangram_com