#فانوس_پارت_36


ـ نه!

ـ پس... پس واسه چی داره میاد؟

ـ اون پیانو بزرگ رو پایین دیدی؟

ـ آره!

ـ قراره بیادبهت پیانو یاد بده!

ـ نمیخواد.

ـ چرا؟ اینجوری حداقل سرتم گرم میشه حوصله ات سرنمیره.

ـ اخه...من ...

نمیدونستم حرف رو چه جوری بهش بگم. همونجوری که لقمه اش رو قورت میداد نفسش رو بیرون داد وگفت: نترس. پسر خیلی خوبیه. من بهش اعتماد دارم. اگه اعتماد نداشتم تو رونمی سپردم دستش اونم تنها.

ـ نمیشه بگی یه موقعه ای بیادکه توام باشی؟


romangram.com | @romangram_com