#فانوس_پارت_157

ـ مگه بیرون نبود؟

ـ نه.

ـ شاید رفته لب دریا. ندید بدیده دیگه.

ایمان باخنده گفت: ببینم جلو خودشم جرعت داری همچین حرفی بزنی.

کامیار هم وارد بحث شد وگفت: مگه قرار نبود شروین و رها هم بیان؟

عماد: چرا. قرار بود بیان. ایمان بزنگ بهشون ببین کجا موندند.

نگار: عماد چمدونم رو کجا بزارم؟

عماد: دوتا اتاقا مال خانوما. آقایون هم توی سالن میخوابن.

نگار سری چرخوند وهمین که به من رسید نگاهش ثابت موند. ابرویی بالا انداخت و گفت: عماد؟ مگه باران قرار نبود بره اتریش؟

عماد نگاهم کرد وگفت: بخاطر سرش نرفت. دکتر گفت تو ارتفاع شاید خون ریزی کنه.

نگار باحرص گفت: عجب. پس سعادت همجواری باهاشون رو داریم.

romangram.com | @romangram_com