#فانوس_پارت_148


دست هاش رو توی سینه جمع کرد و همونجوری که به چهارچوب تیکه میداد گفت: چون دقیقا نقطه ی مقابل خودشید. شما رو آورده که یادش بیاد قبلا چه جوری بوده.

ـ شما اینجوری فکر میکنید؟

ـ بله.

ـ جالبه.

ـ شما چرا رضایت دادید که بیاید؟

ـ به اصرار خودش.

ـ پدرتون چطور راضی شدند؟

ـ بابا عماد رو خیلی خوب میشناسه.

ـ عماد قبلی رو یا عماد جدید رو؟

ـ چه فرقی داره؟


romangram.com | @romangram_com