#فانوس_پارت_129
وقتی وارد جاده شدند عماد دستش رو دراز کرد وضبط ماشینش رو روشن کرد:
بغل میگیرم عکساتو شاید آروم شه آغوشم
لباسی رو که دوست داشتی برای آیینه میپوشم
میخوام باور کنم رفتی میخوام خالی شم از رویات
همش چشمامو میبندم شاید یادم بره چشمات
بغل میگیرم عکساتو شاید آروم شه آغوشم
لباسی که دوست داشتی برای آیینه میپوشم
هنوز وسایل خونه سرجاشه
کسی نیست که سلیقه اش مثل تو باشه
هنوز عکس دوتامون روی دیواره
هنوز دستام بوی عطر تو رو داره
romangram.com | @romangram_com