#فقط_من_فقط_تو_پارت_207
ناراحت گفت: ببین با خودت چی کار کردی. احتمالا" موقعی که داشتی می افتادی زانوت خورده به سنگی ، سخره ای چیزی. تنت گرم بود نفهمیدی. الان تازه متوجه شدی.
بلند شد و زیر ب*غ*لمو گرفت و کمکم کرد تا برم رو یه تخته سنگ بشیتم. پای راستمو بالا و بی حرکت نگه داشته بودم و لی لی می کردم. بیشتر وزنم رو |آرتین بود.
منو نشوند و گفت: من میرم یه دارو خونه برات پماد و باند بگیرم. تو همین جا بمون و تکون نخور تا برگردم.
مثلا" اگه تو نمی گفتی من از جام تکون می خوردم؟؟؟؟ اصلا" می تونم از جام پاشم که تکون بخورم عقل کل؟
آرتین رفت. منم همون جور که نشسته بودم به زانوم نگاه کردم. شلوارم از رو زانو پاره شده بود و از زانوی زخم و زیلی و خراشیده شده ام خون میومد و شلوارمم کثیف کرده بود.
7-8 دقیقه بعد آرتین با یه نایلون توی دستش برگشت. داشتم نگاهش می کردم که رسید بهم. زانو زد کنار پاهام. پامو پرفت تو دستهاشو یکم آوردش بالا و دقیق به زخمم نگاه کرد.
آرتین: اینجوری نمی تونم زخمتو زد عفونی کنم و ببندم. شلوارت نمی زاره. شلوارتم که خیلی تنگه نمیشه ببریش بالا.
سرشو بلند کرد و بهم نگاه کرد.
آرتین: تنها راهش اینه که ؟؟؟؟؟
اخم کردم: من شلوارمو دوست دارما نمی خوام پاره اش کنم.
آرتین یه اخمی کرد و گفت: پس می خوای درش بیاری؟
چشمهام در اومد. بی تربیت یعنی چی این حرف.
romangram.com | @romangram_com