#فقط_من_فقط_تو_پارت_206


یهو صاف ایستاد و گفت؟ک ببینم نکنه اون بار تو استخر حالت خوب بود و خودتو زده بودی به بد حالی؟؟؟؟

قیافه اش ترسناک شده بود. داشت می رفت که عصبانی شه . قیافه اش مثل آدمهایی بود که فهمیدن سرشون کلاه رفته و الان حسابی شاکین.

تند تند گفتم: نه به جون خودم( جون خودم برگ چغندر بود) دیدی که اون دفعه چه جوری پرت شدم تو آب. بیهوش شدم اصلا" هم چیزی نشنیدم.

یهو دستش سریع اومد بالا و انگشت اشاره اشو گرفت طرفم و گفت: آهان ببین اگه تو بیهوش بودی پس چه طور میگی چیزی نشنیدی؟؟؟ حتما چیزی شنیدی که میگی.

ای بابا اینم چه پیله ای می کردا. برای اینکه از دستش خلاص بشم. تندی گفتم: نخیر نشنیدم.

چرخیدم که برم تا این سوال پیچم نکرده که یهو با چرخشم یه درد بدی تو زانوی پای راستم پیچید.

یه دفعه خم شدم و بلند گفتم: آخخخخخخخخخخخخ ...........

آرتین که داشت هنوز با اصرار می گفت یه چیزی شنیدی با صدای ناله ام هول شد و دویید جلو و بهم که رسید خم شد کنارم.

دستپاچه گفت: چی شده؟ جاییت درد میکنه؟؟؟؟

با چشمهای ریز شده از درد سرمو تکون دادم و آروم گفتم: زانوم ....

آرتین سرشو پایین آورد و به زانوم نگاهی انداخت. دستشو جلو آورد و یه دستی به زانوم زد که جیغمو برد هوا.


romangram.com | @romangram_com