#فقط_من_فقط_تو_پارت_132


یه لبخند شاد بهم زد. دستش و بالا آورد و گرفت طرفم. با تعجب بیشتر بهدستش نگاه کردم. یه گوشی تو دستش بود. وای چقدرم قشنگ بود. رنگشم سفید بود.

خوب الان من چی کار کنم.بچه به این ندید بدیدی نوبره. الان گوشیتو نشونم دادی که بهت بگم مبارک باشه؟

اودم دوباره به خاطر بچه بازیش بهش چشم غره برم که چشمهام از زور تعجب باز تر شد. اون دستشم آورده بود بالا و کنار سرش تکون می داد.

یه گوشی دیگه عین همینی که جلوی من گرفته بود تو دستش بود منتها مشکی.

گیج شده بودم نمی فهمیدم این پسره دو تا گوشی می خواد چی کار یعنی انقده از این گوشیه خوشش اومده بود؟

یهو بلند خندید. 30 ثانیه. سریع خنده اشو جمع کرد.

یه سرفه ای کرد و گفتک قیافه ات خیلی با حال شده. این یکی مال توئه برای عذر خواهی معطل شدنت.

گیج گفتم: عذرخواهی انقدر گرون؟؟؟؟

دوباره خنده اش گرفت ولی به زور جمعش کرد.

- بیا بگیرش.

یه لحظه اخمم رفت تو هم. یعنی چی. مگه من گدام؟ برای چی برا من گوشی خریده؟


romangram.com | @romangram_com