#فقط_بخاطر_دخترم_پارت_40

_من خوبم ولی تو نه چی شد پویان اگه پریا کمی ابتنی میکرد چه اتفاقی

پویان به سرعت از روی مبل بلند شدو گفت: هِه پس نگران من نشدی حسه فضولیت قلقلکت داده نمیخوام درموردش حرف بزنم سیع نکن فضولی کنی فهمیدی مهتااب تواین مورد دخالت نکن پویانم از ویلا بیرون رفت محبت به این پسره نیومده حقشه اصلا

بعد از خوردن ناهار و کمی استراحت تو اتاقی که قبلا واسه پویان بود رفتم توی اشپز خونه و مشغول شدم

_اوووم چی درست کنم

قورممممممممه سبززززززییییییی

_اااااایییییییییی

ترسیدی زن داداش

_پریا ترسیدم دختر چه را مثل جن

پریا: ببخشید حالا میشه قورمه سبزی درست کنی اره

_دیر گفتی پریا قورمه سبزی الان اماده نمیشه

پریا: خیلییی خوب زرشک پلو با مرغ نکنه اینم نمیشه هااااااااا

_نه این یکی میشه حالا از بیا پایین زود باش پریا زود باش

پریا:ای بابا مثل مامانایییییی تووو

_بیاااااابروووبییروون حواسم پرت میشه پریا با قیافه گرفته و غرغر از اشپزخونه بیرون رفت منم مشغول درست کردن زرشک پلویی که پریا خانم دستور داد شدم

خانم رادمهر: من تو عمرم اشپزی نکرده بودم مهتاب نکنه از هفت سالگی اشپزی میکردی دختر یکنی هم به پریا یاد بده


romangram.com | @romangram_com