رمان فقط بخاطر دخترم

#فقط_بخاطر_دخترم_پارت_33

من باشم و تو

یه آغوش گرم،یک زندگی کوچک به دور از هرگونه مشکل،به دور از تمام سختی ها،فقط من باشم و تو

من و تو یک آغوش گرم

کنار هم

فکرش را بکن

چقدر خوب میشود

من و تو

یک زندگی گرم

در اغوشه هم

دوست دارم عشقم تو نباشی منم نیستم

منم همین طور واسه اولین بار حس میکنم عاشق شدم عاشق تووو تو اخرین عشقمیی اولیی و اخرین عشقم

محمممد اره مهتاب خوابشو میدیدی حامله بودییییی اررره اسمم انتخاب کردی اقا صدراااااااا مهتااااب لال مونی گرفتییی چرااااا جواب منووو بده

با زدن دومین سیلی تو گوشم عصبانیتم تا حده انفجار رسید دیگه واسم مهم نبود چه غلطی میکنه

مهتاب: ااااارررره خوااابشووو میدیدم مشکل چییییه هاااان تو که میییدونییی واسه محمد میمیرممم نمیدونییی ننننه تو خودت جدامووون کردییی

پویان: منننن کررردم مهتاااب من کررردم من فقط خواستگااااارت بودم و دیوانه وار میپرستیدمت وقتی بابات گفت بیاید منننن تو رو واسه خودممم میدونستممم فهمیدییی اگرم جدا شدی بابات کرده من نکررردم حالا هم تو دیگه زنه منی حق نداری به گذشتتته فکر کنیییی مگه من ادم نیستمممم مگه سیب زمینیم که وقتی میبینم زنم تو خواب داره با معشوقش عشق بازی میکنه عین کبک سرمو کنم زیره برف مهتاااااب نکنن تو رو به قراااان نکنننن عذابممم نده


romangram.com | @romangram_com