رمان فقط بخاطر دخترم

#فقط_بخاطر_دخترم_پارت_30

سیلی اول سمت راست: بتوچه زنیکه من کجا بودم

سیلی دوم سمت چپ: مفت خوره بدبخت کی گورت گم میکنی

سیلی هایی که بهش میزدم و عقده های سه ماهه اخرو خالی میکردم تا سیلی دوازدهم ادامه داشت کل صورتش داغون شده بود قبل اینکه سیلیه سیزدهم رو بخوابونم تو گوشش دستم رو هوا متوقف شد

پویان: چیکار میکنی مهتاب یا خدا چرا اینو این شکلی کردی تو اخه دختر

مهتاب:ممممممگه اااااییینجااااا کاروان سرااااست هااان این کیه توو خونه ی من داره گه خوریییییی اضافه میکنه اگه همین الاااااان از خونه من نررره بیروناااا تیکه تیکش میکنم دوماهه داره میگرده خونه پیییدااااا نکرررده هاااان اصلا به درک که پیدا نکرده چه صنمی با تو داره اون دختر خالش مگه خونه نداره اومده چترشو اینجا پهن کرده رو مخه من اسکی میره

جواهر:..پویااااان خفش کن اینووو هااا میام میزنم لهش میکنم واگر نه دختر دهاتیوووو بگیر زنتوو

پویان: من نبودم هیچ غلطی نکردی حالا که اومدم میخوای چیکار کنی

مهتاب: نخندددددد تورو هم میزنما دختره ی پرو واسه من شاخ بازی در میاره اگه منو میشناخت جرعت نمیکرد حرف مفت بزنه تو مدرسه بهم میگفتن کاپیتان حالا بزارم این پیری منو بازخواست کنه نخنددددد

پویان:....با..خخ..شه..خخخخخخخخ

مهتاب: ببند نیشتو مسواک گرون میشه تقصیره تو دیگه به مهمون که زیاد رو بدی فکر میکنه چه خبره

پویان: باشه باشه فهمیدم زدی بدبختو آش و لاش کردی شکایت نکنه خوبه

دینگ دینگ

با شنیدن صدای تلفن به سمته تلفن یورش بردم و به پویان که میخواست بلندشه بره تلفن رو جواب بده چشم غره رفتم تلفن رو برداشتم: کیه

پویان:خخخخخخخ کیه منم باز کن درو خخخخخ خدا مارو با کیا کردی هفتاد ملیون اخه کمتر ولی با کیفیت تر تولید

مهتابم، نازنینم جوابمو نمیدی


romangram.com | @romangram_com