#فقط_بخاطر_دخترم_پارت_29
از جام بلند شدم و اروم رفتم سمت قاسمی دستم رو گرفت و منو نشوند رو صندلی و مشغول شماره گرفتن شد بعده قطع کردن تلفن گفت: خانم دکتر میگما شما چقدر دلنشین و زیبایی اقای دکتر حق داره اینقدر شما رو دوست داشته باشه
مهتاب:من دکتر نیستم که هی میگی خانم دکتر من تازه دیپلم گرفتم
قاسمی:خوب حالا بلاخره دکتر میشید دیگه خانم دکتر یه سوال بپرسم
مهتاب:بپرس
قاسمی: شما از اینکه خانم دکتر اشفته....وای خدایا من چی میگم ببخشید ترخدا
بی توجه بهش چشمام رو روی هم گذاشتم اخه چقدرم واسه ی من مهمه که سولماز و پویان چه غلطی میکنن
قاسمی:خانم دکتر بیاید این اب قندو بخورید رنگ به روتون نمونده الان اژانسم میاد
کیلیدو توی درچرخوندم و وارد خونه شدم اولین بار بود که تنهایی از بیرون برمیگشتم
جواهر: به به تشریف اوردید کجاااابودید یه ساعته دکترم اینقدر طول میکشه
مهتاب: بتوچه ربطی داره هان بتوچه به توهم باید جواب پس بدم کجا بودم عجب بدبختی گیر کردیما
جواهر:زبونت خیلی دراز شده باید کوتاش کنم نه دختره ی دهاتی واسه من ادم شده لقمه ی زیادی برداشته فکر کرده خودشم مالیه نه جونم من
مهتاب: خفه شو بابا من دهاتیم یا تو که معلوم نیست از کدوم گورستونی باروبندیلتو جمع کردی سه ماهه خونه من شدی سرجهازیه پویان تو کی میری هان خیلی رومخی بخداااا خیلی
جواهر: هِه خونه ی تو میگم جوگیری میگی نننه بدبخت من هفت ساله تمام اینجا زندگی کردم حالا دوماهه اومدی خودتو مالک میدونی
مهتاب: اره دیگه اگه خانواده درست حسابی داشتی هفت سال تنگه یه پسره غریبه نمیخوابیدی
جواهر اومد سمتم و با کشیده ایی که تو گوشم خوابوند شکم کرد ادرنالین بدنم رفت بالا کتک خورم ملس شده بود ولی اونقدرم خارو ذلیل نشده بودم که این زنیکه ج....بخوابونه تو گوشم و هیچی نگم دستم و بالا بردم با عقده تمام این ماها که زجر کشیدم توی گوشش زدم اونقدر محکم زدم که از دماغ و دهنش شروع کرد به خون اومدن با دیدن خونه دماغش جری شد و با ناخوناش روی صورتم چنگ انداخت با این که ازش کوچیک تر بودم ولی زورم خیلی ازش بیشتر بود فوش میداد موهامو میکشید چنگ مینداخت ولی من فقط بهش سیلی میزدم تمام صورتش کبود و خونی شده بودخوابوندمش رو زمین و نشستم روش محکم میزدم تو صورتش
romangram.com | @romangram_com