#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_67


فکر کنم قیافه م کبود شده بود. بابا چایی رو گرفت جلوی لبم و مجبورم کرد باز بخورم تا نفسم جا بیاد. عصبانی از جام بلند شدم .به سمت آشپزخونه رفتم . آب دهنم رو تف می کردم تو ظرف شویی ... حالم داشت بهم می خورد.

مامان: وا پری مامان این کارا چیه؟چت شد؟

عصبی برگشتم سمت مامان و گفتم:

- مامان جان لطفا درست ظرف بشور. چاییم مزه مایع ظرف شویی می داد.

مامان زد تو سرش و گفت:

- وا من کی اینطوری ظرف شستم که بار دومم باشه؟ بعد هم چیزی نشده. تو هم هی شلوغش نکن. همینم مونده این پسره بفهمه.

- دست شما درد نکنه مامان جان

مامان: سرشما درد نکنه دخترم


romangram.com | @romangram_com