#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_64

هنوزم گیج بودم ولی با این حال گفتم؟

- باشه ممنون بفرمایید و در اتاقم رو کامل باز گذاشتم.

رضایی وارد اتاقم شد و در رو بست.

- استاد منظورتون کدوم اشکالاتم بود؟

رضایی: مجبور بودم دروغ بگم شرمنده.

- دروغ واسه چی؟

رضایی: می خواستم راجع به یه موضوع دیگه ای باهاتون حرف بزنم.

وای اخ جون اومده خواستگاری ... خدا خیرت بده بخدا همش می ترسیدم بترشم. این پسر به این گلی سارا واسه چی می گفت اذیتش کنم؟ با فکر اون روز توی کافی شاپ و بلایی که سرنهار به سرم آورد اخمام رفت تو هم ...

- بفرمایید

romangram.com | @romangram_com