#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_56

بابا هم یه اهنگ از پیت بول گذاشته بود و صداش روتا اخر زیاد کرده بودم منم که دیگه حسابی سر ذوق اومده بودم داشتم با اهنگ می رقصیدم و سرم و دستام رو با ریتم اهنگ تکون می دادم. کم کم بابا هم شروع کرد سرش رو مثل من تکون دادن.

گوشیم شروع به لرزیدن کرد.از تو جیبم برش داشتم. اسم پدرام که هاپو ذخیره کرده بودم اومد.

- هان چیه؟ بازم می خوای گیر بدی؟

پدرام: پری بگیر بشین سر جات این کارا چیه؟ باز من پیشت نبودم؟

- دلم می خواد تو حواست به رانندگیت باشه.

پدرام: من پشت فرمون نیستم. آروم بشین سر جات حواس بابا هم پرت می کنی.

گوشی رو قطع کردم وحسابی تا رسیدن به ویلا با بابایی تخلیه انرژی کردیم. از ماشین که پیاده شدم صدای پدرام رو پشت سرم شنیدم که باز مهربون شده بود و با یه لحن خاصی حرف میزد که می فهمیدم می خواد بیاد منت کشی و از دلم در بیاره.

پدرام: شما یه آبجی ندیدی که گوشیو رو خان داداش قطع کنه؟

- چرا دیدم الان مقابل شما ایستاده.

romangram.com | @romangram_com