#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_33


یه لحظه از اینکه اسمش رو گفتم خجالت کشیدم ولی باز دوباره با تعجب به اونا نگاه کردم.

- آقای رضایــی (از قصد صداشو میکشید و با خنده حرف میزد) همکلاسی دوران دبیرستانمه.

و رو کرد به رضایی و نمیدونم چی رو هی سفارش می کرد که پس یادت نره خوشحالمون می کنی و خداحافظی کرد.

تو راه خونه هم تو خاطرات خودش سیر می کرد. این رو وقتی فهمیدم که هر بارتو دلش واسه خودش جوک می گفت ومی خندید.

موقع شام هم رو به مامان گفت:

پدرام: مامان واسه هفته ی دیگه مهمون دعوت کردم.

مامان: کی؟

پدرام: استاد پری یکی از دوستان دوران دبیرستانم، خیلی وقت بودازش خبر نداشتم.


romangram.com | @romangram_com