#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_3


- ای خاک ... یعنی تو واقعا با خودت چی فکر کردی؟ انقدر ذوق کرده بودی واسه این؟ اینکه خودش بچه ست تازه می خواد بیاد به ما درس بده؟ مگه چقدر تجربه داره؟

پشت چشمی نازک کرد و برگشت تا به حرفای استاد گوش بده.

رضایی: راستش تو این دو سالی که اصفهان تدریس کردم نتیجه ی خوبی گرفتم و دوست دارم امسال شاگردای بیشتری داشته باشم و این نتیجه رو بهتر و بهترش کنم .حالا می خوام یه مبحث از دیفرانسل رو آموزش بدم تا بیشتر با روشم آشنا بشید.

و شروع کرد به تدریس مبحث دنباله ها چون اکثر بچه ها از این مبحث از سال های قبل یکم اطلاعات داشتن و بیشتر می تونستن حرفای استاد رو درک کنن.

یک ساعتی طول کشید تا همایش تموم شد. از سالن خارج شدیم.

روبه سارا گفتم:

خوب درس می داد ولی یه جوری بود. انگار همش می خواست از خودش تعریف کنه. از خود راضـی ...

سارا: خب حــالا تو چرا حرص می خوری؟ اولا اونطوری که من شنیدم بیست وشش سالشه و با تجربه ی کمی که داره تو این دو سال تدریسش واقعا همه شاگرداش ازش راضی بودن. بعد هم از بچه ها شنیدم آموزشگاه کلی واسش شرط وشروط گذاشته و اخلاقش سر کلاس خیلی تلخه. میگن به هیچ کس رو نمیده.


romangram.com | @romangram_com