#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_223


- زنمه. داشتیم با هم حرف خصوصی می زدیم. به تو چه بچه؟

پدرام هم همونطور که مثل لات ها بطرف ما که توی چهار چوب در ایستاده بودیم می اومد گفت:

- تو وزنت بی جا کردید. پری آبجی آماده شو می خوایم بریم رستوران.

آریان عوضی که می دونست من آشپزی بلد نیستم و هر وقت می اومد با پدارم مسخره ام می کردن بلند گفت:

- وا دست پخت پری رو ول کنیم بریم رستوران؟

سه سوت دکمه های مانتوم رو که واسه دیدن پدر جون باهاش رفته بودم بیرون رو بستم و همزمان محکم زدم تو پهلوی آریان و گفتم:

- من آماده م داداش

پدرجون: پهلوی بچه م رو سوراخ کردی. خوب بگو آشپزی بلد نیستم.


romangram.com | @romangram_com