#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_204
آریان: ااا ببین خانمم چقدر خوشگل شده ها. بذار بیام یه بوسش کنم تا از دلش رفتار زشتم رو در بیارم.
از وقتی فهمیده بود من از اینکه کسی بوسم کنه متنفرم حسابی رو مخم راه می رفت.
چشمام اندازه نلبکی بزرگ شد و گفتم:
- آریان بخدا از جات بلند شی جیغ می کشما.
از تصور اینکه آریان بخواد ببوستم از خجالت آب می شدم.
آریان: باشه بابا ... نخواستم اصلا
وبا صدای بلند خندید. همون موقع عمه و پدر جون هم به جمع ما اضافه شدن و بحث های معمولی شروع شد. حسابی حوصله ام سر رفته بود که یکی از خدمتکار ها با سینی پر از شربت به سمتمون اومد. آریان واسه جفتمون شربت برداشت و یکم بعد آریان شربتش رو خورد. به سمت من نگاهی انداخت و گفت:
- نمی خوری؟
- چرا ولی کاش پرتقال بود شربت آلبالو زیاد دوست ندارم.
romangram.com | @romangram_com