#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_171






آریان هم که تابلو بود همه چیز رو دیده با خنده وارد شد. صندلی میز کامپیوترم رو کشید جلو و نشست. لبه تختم نشستم که حالا از جای حوله ام خیس شده بود و مطمئنم وقتی از جام بلند شم آثارش رو لباس کمرنگم باقی می مونه و باید حواسم رو جمع کنم که پشت سر آریان راه برم که آبروم بر باد نره.

آریان: فکراتو کردی؟

- بله. ولی هنوز مطمئن نیستم.

آریان: خب جوابت منفی یا مثبت؟

- راستش استاد یعنی آریان شما خیلی خوبید ولی من اصلا هیچی از شما نمی دونم یعنی اخلاقتون خوبه ولی من هنوز خیلی بچه ام و آمادگی پذیرش مسئولیتی به این بزرگی رو ندارم.

آریان: می فهممت ولی الان اون قدر هم مهم نیست واسم که کار های خونه رو انجام بدی یا نه ... من خودم این چند ساله تنها بودم و میتونی کم کم از من کارای خونه رو یاد بگیری. علاوه بر اون حالا حالا وقت واسه یاد گرفتن این چیزا داری.


romangram.com | @romangram_com