#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_170
پدرام: خودتون بریدین و دوختین ها ...
- نخیرم من هنوز جوابی به کسی ندادم.
بابا: پری جان اتاقت رو به آریان نشون بده. با هم حرفاتون رو بزنید.
از صندلیم بلند شدم و رو به آریان گفتم:
- بفرمایید.
خونمون زیاد بزرگ نبود ولی اتاق من طوری نبود که توی دید باشه. آریان ازم خواست جلو تر برم واسه همین وقتی در اتاق رو باز کردم آریان هنوز چند قدم باهام فاصله داشت.
با دیدن حوله حمامم که موقع لباس عوض کردن روی تخت انداخته بودمش و میز آرایش نامرتبم یه لحظه به طرف آریان که حالا تو چارچوب در ایستاده بود برگشتم و گفتم:
- یه لحظه نیا تو
سریع رفتم و حوله ام رو انداختم زیر تخت و با لبخند در رو باز کردم.
romangram.com | @romangram_com